بازکشت به آکادمی
شعر اگر مراد تو ای دوست بی‌ مرادی ماست از سعدی

ابومحمّد مُشرف الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف متخلص به سعدی، شاعر و نویسنده شعرهای فارسی است. اهل ادب به این شاعر بزرگ ایرانی، لقب «استاد سخن»، «شیخ اجل»، پادشاه سخن و حتی به صورت مطلق لقب استاد داده اند. سعدی تحصیلات خود را در نظامیه بغداد گذرانده است. نظامیه بغداد از مهمترین مراکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به شمار می‌آمد.

غزل 43 از سعدی

سعدی در سال 606 قمری برابر با 1210 میلادی، در شیراز چشم به جهان گشوده است. برخی از صاحب نظران تولد سعدی بزرگ را حدود سال ۵۸۵ هجری قمری می‌دانند.

شعر اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست از سعدی

اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستان کریم تفاوتی نکند چون نظر به عین رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مبدل شد خلل پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هر چه کنی دل نخواهی آزردن که هر چه دوست پسندد به جای دوست رواست
اگر عداوت و جنگ است در میان عرب میان لیلی و مجنون محبت است و صفاست
هزار دشمنی افتد به قول بدگویان میان عاشق و معشوق دوستی برجاست
غلام قامت آن لعبت قباپوشم که در محبت رویش هزار جامه قباست
نمی‌توانم بی‌ او نشست یک ساعت چرا که از سر جان بر نمی‌توانم خاست
جمال در نظر و شوق همچنان باقی گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست
مرا به عشق تو اندیشه از ملامت نیست و گر کنند ملامت نه بر من تنهاست
هر آدمی که چنین شخص دلستان بیند ضرورت است که گوید به سرو ماند راست
به روی خوبان گفتی نظر خطا باشد خطا نباشد دیگر مگو چنین که خطاست
خوش است با غم هجران دوست سعدی را که گرچه رنج به جان می‌رسد امید دواست
بلا و زحمت امروز بر دل درویش از آن خوش است که امید رحمت فرداست

منبع

شما می‌توانید با مراجعه به بخش تاریخ و ادبیات آکادمی انتیراپ با تاریخ و ادبیات ایرانی، مناسبت ها، شاعرها، شعرهای زیبای ایرانی آشنا شوید.

سامانه آنلاین خدمات حمل و نقل انتیراپ  

 
نصب برنامه nTirApp
افزودن به Home Screen