بازکشت به آکادمی
شعر جمال کعبه از شهریار

سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر برجسته ایرانی بود. شهریار در یک خانواده با اصالت بستان آبادی از روستای خُشکِناب، از میرآقا بهجت خشکنابی (پدر شهریار) و خانم ننه خشکنابی (مادر شهریار) در 11 دی سال 1285 در شهر تبریز چشم به جهان گشود. سید محمدحسین در 27 شهریور 1367 دار فانی را وداع گفت. شهریار قبل از مرگش وصیت کرده بود که او را در مقبرة الشعرای تبریز، به خاک بسپارند. 27 شهریور را به واسطهٔ روز درگذشت او «روز شعر و ادب ملی» نامیده اند.

غزل شماره 68 شهریار- جمال کعبه

محمدحسین بهجت تبریزی از شاعران ایرانی است که شعر را محلی نیک برای بیان اندیشه ورزی های ژرف نگرانه و پندآموز دانسته و تعداد زیادی از پندهای اخلاقی و تربیتی را در قالب های مختلف شعری نظیر قطعات، رباعیات و دوبیتی ها بازگو می‌کند. مخاطب این افکار و مفاهیم نیز نوع بشر و انسان در طول تاریخ است نه خطابی شخصی و منحصر به فرد.

سید محمدحسین بهجت تبریزی، به زبان های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده است. شهریار شاعر برجسته ایرانی، در سرودن گونه های دگرسان شعر مثل شعر نیمایی، رباعی، قطعه، غزل، قصیده و مثنوی چیره دست بود.

شعر جمال کعبه از شهریار

اگر که شبرو عشقی چراغ ماهت بس ستاره چشم و چراغ شب سیاهت بس
گرت به مردم چشم اهتزار قبله نماست به ارزیابی صد کعبه یک نگاهت بس
جمال کعبه چمن زار می کند صحرا برو که خار مغیلان گل و گیاهت بس
تو خود چو مرد رهی خضر هم نبود نبود شعاع چشمه حیوان چراغ راهت بس
دلا اگر همه بیداد دیدی از مردم غمین مباش که دادار دادخواهت بس
نصیب کوردلان است نعمت دنیا تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس
چه حاجت است به دعوی عشق بر در دوست دل شکسته و اشک روان گواهت بس
به تاج شاهی اگر سرگران توانی بود گدای درگه میخانه پادشاهت بس
ترا که صبح پیاله است و آسمان ساقی چو غم سپاه کشد پای خم پناهت بس
بهار من اگرت با خزان نبردی بود قطار سرو و گل و نسترن سپاهت بس
چنین که شعله زدت شهریار آتش شوق به جان خرمن غم یک شرار آهت بس
 
نصب برنامه nTirApp
افزودن به Home Screen